در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشـــم
با عقل آب عشق به یک جو نمیرود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشـــــــــم
دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز
صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم
پروانه را شکایتی از جور شمع نیست
عمریست در هوای تو میســــوزم و خوشـــــــــم
نظرات شما عزیزان:
|